تجرد روح |
---|
تعداد صفحات: 12 |
نوع فایل ضمیمه: word |
حجم فایل: 60 kb |
تجرد روح
در این قسمت تحقیق با عنوان تجرد روح به صورت فایل Word برای دانلود ارائه شده است.
قسمتی از متن پروژه را در زیر نشان داده شده است.
ابتنا معاد بر روح
معاد مبتنى بر مساله روح است. توضيح مطلب اين كه بدن انسان مانند همه حيوانات مجموعه اى از ياخته ها (سلولها) است كه هر يك از آنها همواره در حال سوخت و ساز و تحول و تبدل مى باشد و شماره آنها از آغاز تولد تا پايان زندگى نيز نوسان دارد و هيچ انسانى را نمى توان يافت كه عناصر تشكيل دهنده بدنش در طول زندگى, عوض نشود يا تعداد ياخته هايش همواره ثابت بماند.
با توجه به اين تغييرات و تحولاتى كه در بدن حيوانات و به خصوص انسان, رخ مى دهد اين سئوال, مطرح مى شود كه به چه ملاكى بايد اين مجموعه متغير را, موجود واحدى به حساب آورد; با اينكه ممكن است اجزا آن در طول زندگى, چندين بار عوض شود؟۱
پاسخ ساده اى كه به اين سئوال, داده مى شود اين است كه ملاك و حدت در هر موجود زنده اى پيوستگى اجزاى هم زمان و ناهم رمان آن است و هر چند سلولهايى تدريجاً مى ميرند و سلولهاى تازاى جاى آنها را مى گيرند اما به لحاظ پيوستگى اين جريان مى توان اين مجموعه باز و در حال نوسان را موجود واحدى شمرد.
ولى اين, جواب قانع كننده اى نيست ; زيرا اگر ساختمانى را فرض كنيم كه از تعدادى آجر, تشكيل شده و آجرهاى آن را تدريجاً عوض مى كنند, بطورى كه بعد از مدتى هيچ يك از آجرهاى قبلى, باقى نمى ماند, نمى توان مجموعه آجرهاى جديد را همان ساختمان قبلى دانست هر چند از روى مسامحه و به لحاظ شكل ظاهرى, چنين تعبيراتى بكار مى رود مخصوصاً از طرف كسانى كه اطلاعى از تعويض اجزاى مجموعه ندارند.
ممكن است پاسخ گذشته را به اين صورت, تكميل كرد كه اين تحولات تدريجى در صورتى به وحدت مجموعه, آسيبى نمى رساند كه براساس يك عامل طبيعى و درونى, انجام بگيرد چنانكه در موجودات زنده, ملاحظه مى شود. اما تبديل آجرهاى ساختمان بوسيله عامل بيرونى و قشرى, حاصل مى شود و از اين رو نمى توان وحدت و اين همانى حقيقى را در طول جريان تعويض اجزا به آنها نسبت داد.
اين پاسخ, مبتنى بر پذيرفتن عامل طبيعى واحدى است كه در جريان تحولات, همواره باقى مى ماند و نظم و هماهنگى اجزا و اعضاى ارگانيسم را حفظ مى كند. پس سوئال درباره خود اين عامل, مطرح مى شود كه حقيقت آن چيست؟ و ملاك وحدت آن كدام است ؟
طبق نظريه فلسفى معروف, ملاك وحدت در هر موجود طبيعى, امربسيط (= غير مركب) و نامحسوسى به نام ((طبيعت)) يا ((صورت)) ۲ است كه با تحولات ماده, عوض نمى شود. و در موجودات زنده كه افعال مختلف و گوناگونى از قبيل تغذيه و نمو و توليد مثل, انجام مى دهند اين عامل به نام ((نفس)) ناميده مى شود.
فلاسفه پيشين, نفس نباتى و حيوانى را ((مادى)) و نفس انسانى را ((مجرد)) مى دانسته اند ولى بسيارى از حكماى اسلامى و از جمله صدرالمتالهين شيرازى ,نفس حيوانى را نيز داراى مرتبه اى از تجرد دانسته و شعور و اراده را از لوازم و علائم موجود مجرد, قلمداد كرده اند. ولى ماترياليستها كه وجود را منحصر به ماده و خواص آن مى دانند روح مجرد را انكار مى كنند و ماديين جديد (مانند پوزتيويست ها) اساساً منكر هر چيز نامحسوسى هستند و دست كم, امر غير محسوس را قابل اثبات علمى نمى دانند و از اين رو, وجود طبيعت يا صورت نامحسوس را نيز نمى پذيرند و طبعاً پاسخ صحيحى براى ملاك وحدت در موجودات زنده هم ندارند.
فهرستی از عناوین این تحقیق در زیر آمده است:
- ابتنا معاد بر روح
- دلايلى عقلى بر تجرد روح
- شواهد قرآنى
- پی نوشت
تجرد روح |
---|
تعداد صفحات: 12 |
نوع فایل ضمیمه: word |
حجم فایل: 60 kb |